هوایی به غایت پاکیزه،طبیعتی زیبا،بارانی ملایم،ساختمان هایی بیش و کم خوش ساخت و مــِــهی که آدمی را احاطه می کند و در نهایت همسفری با کسی که صمیمانه دوستش داری،ارمغان سفر من از ماسوله بود.البته چند ساعت گشت و گذارم در ماسوله در حاشیه سفرم به گیلان بود و شهر دوست داشتنی رشت.در هر صورت اگر گذر کسی به شهر رشت و یا استان گیلان افتاد،پیشنهاد می کنم که دیدار از ماسوله را هم در برنامه خود بگنجاند،به بافت بازارش برود،خرید نکند (!) و در عوض در ساختارش ریز بشود،به موزه مردم شناسی اش سری بزند و به موزه حیات وحش آن قدم بگذارد و با بنیان گذار صاحب دل آن گپی بزند و حکمت تاسیس آن موزه را جویا شود.از مردم محلی نهراسد،دوربین را کنار بگذارد،و به گوشه و کنار برود و در احوالات مردم ریز بشود و جای هجوم به کباب هایی که مشابه اش در کلان شهر ها به وفور یافت می شود،از پیرمرد نانوا، نانی محلی بگیرد و با ماست ناهاری محلی نوش کند.و به کوه های سرکش و صخره ای اش خیره بشود،خزه ها و گل سنگ ها را رصد کند و ریه هایش را پر کند از هوایی که همتا ندارد.
ظاهرن باید به فروشنده ی اون کتاب فروشی هم زمان اختصاص میدادیم، آدم جالبی بوده....
اوکی
ماسوله قشنگه...البته جذاب چون انگار یعنی "آنچه در سوله هست"! یا شاید "سوله چیست؟" از طرفی شبیه اسالم هم هست که اطراف تالش است و مه آلود...توصیفت قشنگ بود و در اسرع وقت حتما اونجا هم رصد میکنم...خلاصه خیلی مرسی...
به عبارتی پاینده باشی رفیق
گیلان هنوز جاهای کشف نشده زیاد دارد ماسوله که ...
سلام، وقت بخیر
با گلچینی از بهترین و متنوع ترین محصولات با قیمتهای استثنایی منتظر شما هستیم.
بازار الکترونیکی، یک خرید امن و مطمئن
به به!!! چه خاطره دل انگیزی .. با یار جان هر جا پا بگذاری بهشت است .... ماسوله که آنقدر زیبایی دارد که حد ندارد. خلاصه اینکه خوش بگذره همیشه
سلام علیکم.
من اگر همت کنم، میرم داهات خودمون
در بیست و چهار سال گذشته، کلاً چهار پنج بار رفتم داهاتمون. البته متأسف نیستم. وقتی در تهران، مستأجر و آلاخون والاخون هستم، مرا چه به مرتب رفتن به داهات خودمون، و چه به رفتن به ماسوله. حتا پدرم، کم می رود به دهشان، که زادگاهش بوده. سقف خانه اش خراب شده. هر دفعه بری برگردی، چه قدر خرج دارد. فقط «لذت بردن از طبیعت زیبا و هوای پاک» نیست ماجرا. رفتن به این جا و آن جا، خرج دارد. که از وُسع من خارج است.
ای داد ای بیداد .. من تلفن شماها رو ندارم ..گوشیم گم شده ..بیایین شماره تون رو واسهمن بزارین ... بدوئین ..دلم واستون تنگ شده
یکبار رفتم البته خیلی سال پیش
از بازارهایی که جنس چینی رو میخوان به عنوان صنایع دستی غالب کنن حالم بد میشه
کاش یه جایی بود ادم غذای محلی میخورد
سلام محمدرضا خان.
یکی از سورپرایزهای اینجا شمعدونی و درخت تبریزی هست!
تقریبا همه ی خونه ها پشت پنجره هاشون و لب پله هاشون شمعدونی و اطلسی دارن. امیدوارم ماسوله هم هنوز شمعدونی داشته باشه.