مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

بیست و هفتمین خواب

چند سالی ست که دفتر حذف کنکور باز است و هر چند وقت یکبار وزرا آموزش می آیند و خبر از حذف پدیده منحوس می دهند.طرفای کنکور که می شود دیوار حاشا ست که بلند می شود و خبر آمد خبری در راه است و کنکور حذف شدنی نیست که نیست و پروژه حذف به تاخیر می افتد.حالا به سال 93 عقب نشینی کرده و باقی را باری تعالی حالی است.دکان باز کردند چه دکانی.نخست پول است که به جیب می رود و  چاره ایست برای کارگروه ها و کلاس ها و موسسات و آموزشگاهها و معلم های کنکوری وچاپخانه ها که سرپا بمانند .دوم و مهم تر:چرا باید  جوانان را که اساسی گرم کنکور شدند،از مسیر خارج نمود؟به هر حال یک جوان که فکرش از دیو کنکور آزاد است به مراتب خطرناک تر است تا کسی که در لا به لای صفحات به جست و جوی حفظ مهملات است.


ایام مرض اش به کوچکتر ها هم رسیده.این روزها که در کتاب فروشی کار می کنم،فراوان هستند مادرانی (پدران هرگز) که دست بچه به دست می آیند و دنبال کتاب های تست و تیزهوشان هستند،بدبخت مفلوک خل شده به دنبال مادر می رود و نمی داند که چه کند.دیدن بچه هایی که از الان به این مسیر افتادند واقعا دردناک است.



خوب حربه زدند آقا خـــــــوب،سر بچه ها گرم و خانواده ها در تلاش برای تهیه مهمات.رقابت آن چنان سنگین شده که غفلت کسی از ان ،سر از قبولی در دانشگاه دونگول  آباددارد.دلم این میان برای مغز هایی می سوزد که سر به عصیان می گذارند،هم از رقابت جا می مانند،هم تنه شان به آن روی دیگر حکومت می خورد.لابد می شوند از نوادگان پروتئوس که برای آزادی انسان سر از کوههای قفقاز در آورد.جماعت ولی خواب شان سنگین تر از این حرف هاست که بیدار شوند،دل در گرو رقابت دارند.

نظرات 14 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 23:30

از کنکور نفرمایید که دلمان خون است.... تمام نوجوانی و جوانیمون لای کتابا و دفترا گذشت... ولی الان که فکر می کنم میبینم اگه با همین کنکور و درس و رقابت و... وقت نمیگذروندم پس باید چیکار می کردم؟؟ راستی نمیشه یه بار هم شانس با ما یار باشه و کنکور دکترا رو بردارن... هر چی بدبختی بود ما کشیدیم از حالا به بعد دوستان کنکوری خوش بگذرونن... ولی واقعا نمی دونم این جریان حذف کنکور واقعا با چه هدف و انگیزه ای میخواد انجام بگیره؟؟

لای کتاب های زبان،یادگیری و فهم هنر و ادبیات،فهم شعر و یادگیری عمیق منطق و ریاضیات و فلسفه،تامل در زندگی و مهم تر از همه چشیدن آن،با کنکور فقط با آنقدر رمقمان کشیده شد که تاب هیچ کاری نداشتیم،

اتفاقا اینها بد بخت ترند.شما را نمی دانم چند سال دایرید،ولی اگر سری به کتاب فروشی های بزرگ بزنید براستی از این حجم عظیم از کتاب های کنکوری حیرت می کنید.


حذفی در کار نیست خواهر،دلت را خوش نکن

فاطمه پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 00:45 http://30youngwoman.blogsky.com/

من اگر روووووووووووووووووزی در ایران فرزند (شاید هم فرزندانم) بزرگ شوند، هیچ اصراری به ادامه تخصیل ندارم. اشتباه محض است که برای مدرک آدم وقت و پول و انرژی رو تو این دانشگاه ها بگذرونه.

من به بچه ام به حرفه یا یک فن یاد می دم . اونقدر موارد هست که خودم بهش آموزش بدم اصلاً وقتی برای این مزخرفات دانشگاهی (ایرانی) باقی نمی مونه

من با این قسمت دوم کامنتت خیلی حال کردم

داستان تکراری پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 10:06 http://baharakmv2.blogsky.com/

هر سال کتابها را عوض میکنند و خودشان اولین کتابهای کمک آموزشی را میدهند بیرون.
تازگیها افغانی ها و پاکستانی های مقیم ایران هم به صرافت تحصیلات علیه افتاده اند و کار یدی را رها خواهند کرد.

آنقدر افغانی در ایران هست که اگر بخواهند به دانشگاه بروند دیگر دانشگاه جا برای ایرانیان ندارد.با این حال اگر آدم حسابی های این برادران جذب ایران شود چه عیبی دارد.بیایند درس بخوانند و موفق شوند،هم ایران بهتر پیشرفت می کند و هم ایشان

فاطمه پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 11:10 http://30youngwoman.blogsky.com/

برای یکی از نوشته های خانم همتی که راجع به آینده فرزندانش نوشته بود من یه لیست بلند بالا از کلی مهارت و اصول نوشتم که به نظر من هر کسی باید یاد بگیره. من اونها رو قبول دارم. چون می بینم که اگر خودم به این مهارت ها تسلط داشتم الان خیلی جلوتر از چیزی که هستم بودم و حتی چقدر کیفیت زندگی من بالاتر می بود.

"به نظر من اولین چیزی که یاد بچه هات بده تا بتونن در هر شرایطی گلیم خودشون رو از آب بیرون بکشن این موارده:
1- مهارت های ارتباط اجتماعی از قبیل عزت نفس،‌اعتماد به نفس کافی، توانایی صحبت کردن و پرزنت کردن خودشون و دانسته هاشون
2- تقویت هوش هیجانی (این خیلی مهمه)
3- زندگی در واقعیت نه در رویا نه در گذشته ها (توانایی پذیرش واقعیت های زندگی با همه تلخی ها و شیرینی ها)
4- شناختن ارزش زمان (مدیریت زمان)

یک نکته مهم دیگه هم هست اینکه بچه هات رو مستقل از خودتون بزرگ کن ولی این تلخی رو هم بپذیر که اگر مستقل باشند، خیلی زود راه خودشون رو خواهند رفت و شاید هیچ حرفی از شما گوش نکنند

×: این موارد همگی اکتسابی هستند و مثل هوش نیستند که ذاتی باشند و قابل ارتقا نباشند،‌برای همین میگم از الان سرمایه گذاری کنید روی بچه هاتون

کسی که این مهارت ها رو داشته باشه، هر زمان و در هر فضایی می تونه برای خودش کار کنه،‌زندگی بسازه و موفق باشه چه ایران چه خارج از کشور.
موفق ترین مدیران در تمام دنیا حتی ایران،‌کسانی هستند که این مهارت ها رو دارند. اینها مهارتهای زندگی هستند که در آموزش های ایران مفقودند"

بله.آنجا هم دیدم و خواندم و خوشم آمد.کامل و البته خلاصه.البته هوش هم چنانچه رفتارهای تربیتی مناسبی با کودک صورت بگیرد چند پله ای بالاتر می رود.به نظر من جنس جهان بینی ای که به کودک آموزش داده می شود از همه مهم تر است

قدیسه ی مست پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 21:55

آره خوب رفیق
وقتی همه یا در اضطراب امتحانند یا در رقابت کسب مدرک از این دانشگاه از اون دانشگاه
یه جور سرگرمیه واسه ملت که دنباله خیلی چیزارو نگیرند
شاملو میگفت غم نان اگر بگذارد...
ما باید بگیم غم کنکور و مدرک اگر بگذارد

+حالا شما هم اینا چیه مینویسی دادا...
بدو درستو بخون...آفرین

نه دخترم،از ما خیلی وقته که این حرف ها گذشته !
می خواهی تعداد سال پشت میزهای درس مدرسه و دانشگاه را کنار هم بگذاریم؟

درخت ابدی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 22:45 http://eternaltree.persianblog.ir

منم زیاد امیدوار نیستم که سد کنکور رو بردارن. الان اینه اوضاعش، فکر کن برداشته شه چه وضعیتی پیدا می‌کنه. از طرفی، ضعف نظام رسمی آموزشی رو آموزشگاهای خصوصی به دوش می‌کشن و بازار عرضه و تقاضایی به وجود آورده که باثبات‌تر از هر طرح جدید آزمایشیه که زمینه‌هاش هم موجود نیست.
برخلاف تصور، مدرک‌گرایی که موجش همه‌گیر شد به جای توجه به مهارت در کار، غالبا پارتی‌بازی اصل قرار گرفت. فعلا قاعده‌ی جامعه‌ی ما اینه.

اتفاقا به نظر من درخت جان ضعف را نپوشاندند،بلکه دیوار کج را تا ثریا بلند می کنند.در کدامیک از این کلاس ها مبنا را بر درک مفهوم می گذارند؟
اگر مبنا درست زدن تست است،قاعدتا در این زمینه تخصص را به دانش آموزان می آموزند.

خلاف نظرت به نظر من بحث آموزش گاهها قیاس بین بد و بدتر است.
قوای هوشی ایرانیان در تقابل با سنت رایج جهان رو به کاهش است.بخشی از آن ناشی از همین نوع سیستم آموزشی ست که فرصت تامل در مسائل را از دانش آموزان می گیرد

منیره پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 23:39 http://http://rishi.persianblog.ir/post/5/

مگر تا قبل از این برنامه ای برای ورود به دانشگاه بدون کنکور ارائه داده بودند ؟ حتا اگر برنامه مدوّنی را ارائه میدادند در کار آمد بودنش هزاران اما و اگر داشت... چقدر خوب میشد خانواده ها دست از دانشگاه میکشیدند و فرزندان را به حرفه و کار وا می داشتند حال که باید همین کار را پس از هزینه کردن پول و عمر انجام دهند .

واقعا چه خوب می شد...
ولی خانواده هایی که از آنالیز درست شرایط پیرامونی عاجز است به همان مسیری گام میگذارد که همگان می روند

بلندترین جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 15:14 http://www.bolandtarin.blogsky.com

ای بابا برادر

مگه عقلشون پاره سنگ بر می داره که کنکور رو حذف کنند؟

پول حاضر کلاس کنکور حاضر معلم کنکور حاضر کتاب کنکور حاضر نکته کنکور حاضر استرس کنکور حاضر خودکشی به خاطر کنکور حاضر حبس خانگی واسه کنکور حاضر خلاصه همه چی حاضر

شما هم فرمایش ها می گی ها!

والله با این کنکورشون !

فاطمه جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 21:11 http://30youngwoman.blogsky.com/

ببخشید پس تکراری بود

نه خواهر،کامنت حسابی تکراری به از کامنت نو بی محتوا

نادی شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 13:05 http://ashkemah.blogsky.com

ببخشید. دوست من. اغلب شاکی هستید که وقتتان صرف خواندن درس و کتاب شد تا در کنکور قبول شوید. خب فکر می کنید اگر مطالعه نمی کردید یا دنبال یادگیری و کسب علم نبودید چه چیزی بهتر بود؟
و دوم این که این افرادی که این طور از کنکور نالانند و فکر می کنند عمر تلف کردند، چه نتیجه ای گرفتند از کنکورشان؟ چه رتبه ای ؟ چه دانشگاهی؟
معمولا افرادی که در کنکور سر امد بودند و رتبه و دانشگاه خوبی را کسب کردند هرگز از این تلاش خود به بدی یاد نمی کنند. چون نتیجه گرفتند.
بحث دوم حذف کنکور است. اگر کنکور حذف شود معیار سنجش باید بر چه اساس باشد؟ شاید کنکور عادلانه ترین مقیاس باشد. بالاخره ازمونی ست که همه افراد می توانند در ان شرکت کنند.
کلاس کنکور و ... هم مشتری خود را دارد. افرادی هم هستند یا بودند که بدون استفاده از کلاس کنکور رتبه های خوبی را اوردند.

البته همین الان هم دانشگاههایی هستند که بدون کنکور دانشجو می گیرند. اگر قشر دانشگاه دوست ما علاقه ای به کنکور ندارند خب بهای ان را پرداخت کنند. بهر حال هر انتخابی بهایی دارد.

نکته آخر. اگر فکر می کنید در دانشگاه مزخرف یاد گرفتید که چه اصراری برای ورود به آن دارید. البته تعدادی از دروس عمومی مباحثی ست که شاید با علایق ما سازگار نباشد. اما این که بگوییم مزخرف خواندیم!!! جای تعجب نیست؟ یعنی مثلا علمی که مشغول به تحصیلش بودید مزخرف بود؟ خب چرا انتخابش کردید؟ اصلا چرا مدرسه رفتید و دیپلم گرفتید؟ کتابها که مزخرف است.
مردم مدرک را دوست دارند. اما درس و تحصیل و کسب علم و یادگیری گریزانند. آنگاه می چسبیم به یقه کنکور . که این بلایی بود که تو سرم اوردی.
حتی استرس کنکور یا خودکشی و ... به دلیل عدم باور خود و انتظارات نامعقول است. اگر فردی دوران پیش از دیپلم خود را به خوبی گذرانده و بر درسها تسلط داشته باشد کنکور غول غیر قابل شکستی نیست. حالا یک سال هم به خودشان زحمت دهند. بالاخره برای رسیدن به اهداف بزرگ لازم است گاهی از خوشیهای زودگذر گذشت

چه کامنت خوبی.من مدتها منتظر این دست سوال ها بودم
حالا یک به یک:

می فرمایید:
اغلب شاکی هستید که وقتتان صرف خواندن درس و کتاب شد تا در کنکور قبول شوید. خب فکر می کنید اگر مطالعه نمی کردید یا دنبال یادگیری و کسب علم نبودید چه چیزی بهتر بود؟

بله شاکی هستم.ایراد من به نوع درس خواندن است و هم به جنس درس.ادیبان فارسی نوع کتاب فارسی را مانع خلاقیت نوجوانان می دانند.سبک آموزش ریاضیات مفهومی نیست و برای یادیگیری شیمی و فیزیک نیاز به آزمایش است که از خبری نیست.مزخرفاتی نظیر آمادگی دفاعی و پرورشی را یاد می دهند،در تعلیمات اجتماعی مدام از ولایت سخن می گویند،تعلیمات دینی چگونه سرسپاری به ایدئولوژی حاکمیت است،هفت سال زبان آموزی تنها اذهان را مشوش تر می کند،تاریخ که دلبخواهی ست.شما اگر اینها را علم در نظر می آورید،بهتر است به تعابیری که در فلسفه علم به کار می برند رجوع کنید تا ببینید علم چیست،چی نیست


می فرمایید:
و دوم این که این افرادی که این طور از کنکور نالانند و فکر می کنند عمر تلف کردند، چه نتیجه ای گرفتند از کنکورشان؟ چه رتبه ای ؟ چه دانشگاهی؟
معمولا افرادی که در کنکور سر امد بودند و رتبه و دانشگاه خوبی را کسب کردند هرگز از این تلاش خود به بدی یاد نمی کنند. چون نتیجه گرفتند.


افرادی که در کنکور درس گرفتند باید هم راضی باشند.اگر آنها راضی نباشند چه کسی راضی باشد.من از میان کسانی آمدم - همین الان - که هیچ دستکمی از نفرات برتر نداشتند،ولی عصیان علیه نظام تحصیلی حاکم آنها را به گوشه رانده.من کسانی را دیدم که علی رغم نبوغشان نمی توانند به این مهملات خودشان را وفق دهند به گوشه می روند.یکی از دوستانم دیروز می گفت اخراج شده و دیگری انصراف داده.شما به میان مخ هایی نظیر اینها بیایید تا ببینید من از چه سخن می گویم

می فرمایید:

بحث دوم حذف کنکور است. اگر کنکور حذف شود معیار سنجش باید بر چه اساس باشد؟ شاید کنکور عادلانه ترین مقیاس باشد. بالاخره ازمونی ست که همه افراد می توانند در ان شرکت کنند.
کلاس کنکور و ... هم مشتری خود را دارد. افرادی هم هستند یا بودند که بدون استفاده از کلاس کنکور رتبه های خوبی را اوردند.

البته بحث سوم گمان کنم.من چه می دانم.بعد از انتخابات 88 ریختند با پتک زدند توی سر ملت.باتوم زدند تیر زدند و...کسانی که به خیابان رفتند از ظلم بود صدایشان،فیلسوف سیاسی نیستند که گزینه داشته باشند.من نزدیک به بیست سال زندگی ام در این درس خواندن ها هدر شده،صدایم مشخص است در می آید.کسی اگر نمی بیند و یا نمی تواند ببیند به من ربطی ندارد خواهر.شما استثناها را طبق قاعده جا می زنی.بله کسانی هستند از دهات به قله رفیع علم می رسند،ولی اینها استثنا هستند و از نظر آماری نمی توان آنها را قاعده قرار داد و در همه جای دنیا هستند

می فرمایید:
البته همین الان هم دانشگاههایی هستند که بدون کنکور دانشجو می گیرند. اگر قشر دانشگاه دوست ما علاقه ای به کنکور ندارند خب بهای ان را پرداخت کنند. بهر حال هر انتخابی بهایی دارد.


پول می خواهد،زیاد هم می خواهد

می فرمایید:
نکته آخر. اگر فکر می کنید در دانشگاه مزخرف یاد گرفتید که چه اصراری برای ورود به آن دارید. البته تعدادی از دروس عمومی مباحثی ست که شاید با علایق ما سازگار نباشد. اما این که بگوییم مزخرف خواندیم!!! جای تعجب نیست؟ یعنی مثلا علمی که مشغول به تحصیلش بودید مزخرف بود؟ خب چرا انتخابش کردید؟ اصلا چرا مدرسه رفتید و دیپلم گرفتید؟ کتابها که مزخرف است.

چرا حرف در دهان من می گذاری؟من اگر با کتاب و نگاشتن عناد داشتم که نه وبلاگی راه می انداختم،نه عمر گران را برای کلاس منطق و فلسفه و... نمیگذاشتم.می شدم یکی از همان مردمی که سالانه تنها هفتاد دو تومان (!) خرج کتاب می کنند و بخش زیادی از حقوق را برای کتاب نمی پرداختم.من به این شیوه آموزش معترضم،و به بسیاری از چیزهایی که می آموزند،به کتاب های بی محتوایی که بیرون می دهند

می فرمایید:
مردم مدرک را دوست دارند. اما درس و تحصیل و کسب علم و یادگیری گریزانند. آنگاه می چسبیم به یقه کنکور . که این بلایی بود که تو سرم اوردی.
حتی استرس کنکور یا خودکشی و ... به دلیل عدم باور خود و انتظارات نامعقول است. اگر فردی دوران پیش از دیپلم خود را به خوبی گذرانده و بر درسها تسلط داشته باشد کنکور غول غیر قابل شکستی نیست. حالا یک سال هم به خودشان زحمت دهند. بالاخره برای رسیدن به اهداف بزرگ لازم است گاهی از خوشیهای زودگذر گذشت

باور کنید من هم پسردایی و هم نوه خاله هایم (که البته من به آنها پسرخاله می گویم) مشغول تحصیل اند.اتفاقا غول خیلی بزرگی ست.تعدادی از مهمانی های اخیر را نیامدند و مشغول خواندن هستند،تا روزی ده ساعت ! کجای دنیا این میزان دانش آموزان را در فشار می گذارند؟آن هم این کتاب ها را.من در جایی کار می کنم که بخش اعظم کارم فروش این کتاب هاست.هم کتاب های عمومی و هم کتاب های کمک تحصیلی.باید بیایید ببینید چه می خوانند تا لمس کنید چه می گویم.

میله بدون پرچم شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 16:53

سلام
گردش مالی این دکان های کنکور رو کسی می دونه؟! فکر نکنم با این ارقام بشه امیدوار بود که کنکور حذف بشه... به قول خودت اگه کنکور نباشه خوب خانواده ها باید فکر امورات دیگری بیافتند که خوب بعضی امورات زیاد باب میل نیست و از طرفی هم قابل کنترل نیست که این نکته مهمیه

کنکور مثل بختک به جان مردم افتاده،دیگر حتی تصور اینکه روزی کنکوری در کار نباشد هم دشوار است

نادی یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 10:41 http://ashkemah.blogsky.com

کاش اینقدر سریع وارد پست بعدی نمیشدید و این بحث را ادامه می دادیم.
1)به ادبیات فارسی ایراد گرفتین.
خب کاملا سلیقه ای ست. من دیپلم تجربی هستم. اما ادبیات فارسی از جمله عاشقانه های من بود. خیلی از نوشته های ادبی و تفکر ادیبانه ام از دل همین اشعار و نوشته ها امد. البته جدید که سبک کتابهای ادبیات هم عوض شده.نمی دانم دیپلم چه سالی هستین. اما در این دوران مطالب کتابهای ادبیات خیلی تغییر کرده است. و دانش اموزان با نویسندگان خارجی هم اشنا
می شوند و ادبیات معاصر را بیشتر می شناسند. ادبیاتی که ما خواندیم به قرون گذشته بر می گشت.
2)نوشتید ریاضی مفهومی ست. خب مگر شما ریاضی را حفظ می کردید؟ البته ممکن است با تمرین بسیار بعضی از مباحث در حافظه بماند. اما من خودم تا یاد نگیرم مطلب را نمی توانم حفظ کنم.
3)برای فیزیک شیمی و زیست حتی ازمایشگاه نیاز است. مدرسه ما ازمایشگاه داشت. حتی نظام بعد ما ساعت هایی در ازمایشگاه بودند. فکر می کنم این ایراد از مدرسه شما یا کادر دبیرانتان بوده است. در حالی که من یادم است ساعتی برای ازمایشگاه داشتیم. حتی دوران راهنمایی، ساعت ازمایشگاه علوم داشتیم. و تمام ازمایشها برای ما انجام شد. و امتحان دادیم.
شما با نگاهی منفی تمام دروس را با یک چوب می زنید. ایراداتی هست. من منکر ایرادات نیستم. اما نه در این حد که شما ذکر می کنید. سیستم اموزشی ما ایراد دارد. اما بسیاری از استادان نخبه ما از دل همین کتابها برخاسته اند. ما استادی داریم که برر وی مسئله ای 24 ساعت وقت گذاشته و تا 600 رقم از ان را پیش رفته. پیرمردی که جای پدر من است. حالا ما نشسته ایراد می گیریم. که چرا چنین است و چنان. او به ما می گوید که دوران شما خیلی بهتر از ماست. (از نظر دانشگاه) می گوید من درس می دهم. کتاب معرفی می کنم. مسئله حل می کنم. دوران ما از این خبرها نبود. استاد موظف به تدریس نبود. دانشجو باید خودش می خواند و فقط در کلاس رفع اشکال می کرد.
من گفتم که دروس بیخودی هم داشتیم. بله صحیح است. من در خارج از کشور تحصیل کردم. و دیدم در سهای عمومی انها چقدر پویا و زنده است. سیستم خارج را از نزدیک مشاهده کردم. اما این که بگویید کل درسها بی خود است قبول نمی کنم. بهر حال شما یک سری دروس تخصصی داشته اید. که در انها حتما چیزهایی یاد گرفتید. بله کتابهای مثل، متون اسلامی، تاریخ اسلام، اندیشه اسلامی، اخلاق اسلامی تنها وقت تلف کردن است. اما دروس تخصصی مربوط به رشته تان چی؟ بهرحال هرکس علاقه ای دارد.
در باره مخها صحبت کردید. اتفاقا چون از نزدیک با این افراد زندگی کردم بر شما اعتراض کردم. برادر و خواهرم، و دوستان و همکلاسیهایشان. من درباره یکی از بهترین مدرسه های شیراز صحبت می کنم. که فارغ تحصیلانشان به دانشگاه شریف وارد شدند. البته شمار بسیاری از انها الان در خارج از کشور هستند من جمله برادر خود من. اما انصراف یا اخراج به خاطر مزخرف بودن درس؟!!
دوست من بد نیست نگاهی به دانشگاههای خارج کشور بزنید. و قیمت تحصیل انها را جویا شوید. ایران از معدود کشورهایی است که به واسطه کنکور ،هزینه چندانی برای تحصیل ندارد. شما هم می خواهید کنکور نباشد هم مبلغی نباشد. پس فرق شما با جوانی که از تفریح و استراحت خود گذشته تا به جایی برسد چه خواهد بود؟
درباره مزخرف بودن دانشگاه، من حرف در دهان شما نگذاشتم. کامنتهای پستتان را خواندم. خودتان هم می توانید ببینید.
بله شاید در هیچ کجای دنیا کسی 10 ساعت درس نخواند. اگر چه وقتی خارج از کشور بودم همکلاسیهای ایرانی من روزی 12 ساعت درس می خواندند.
اما شما به پیشینه انها نگاه نمی کنید. سیستم اموزشی انها بر این اساس پیش رفته است. بچه ها تکالیفشان در مدرسه انجام شده و در خانه کاری ندارند. این سیستم از سال اول دبستان تا دیپلم ادامه دارد. ورود به دانشگاه اسان است. اما ادامه دادن ان مشکل. اتفاقا تحصیل در دانشگاههای خارج بسیار مشکل تر از ایران است. چون مزخرفاتی چون نمره دادن و تقلب و ... وجود ندارد. و دانشجو حاصل تلاشش را می گیرد.
اما در ایران وقتی بستر سازی نشده، قبل از کنکور انچه باید اجرا شود نشده، تنها بخواهند کنکور حذف شود. باور کنید که عادلانه نیست. اگر کنکور حذف شود شرط معدل لحاظ می شود. و اینجا انهم در مدارس ایرانی، تصور کنید کسی اقوامشان در مدرسه ای دبیر یا مدیر باشد. یا معلمی به ناحق نمره دهد. باور کنید اگر به جای کنکور شرط معدل لحاظ شود حق خیلی ها ضایع می شود. من جمله افرادی که معدل دیپلممان کم باشد.

من ابایی از ادامه دادن بحث ندارم،اتفاقا خوشحال هم می شوم

فقط سوال:تمایل دارید اینجا بحث را ادامه بدهیم یا اینکه من سیستماتیک تر و بهتر بحث را در قالب یک بلاگ بنویسم و صحبت کنیم
برای ایراداتی که وارد کردید پاسخی دارم،منتظرم تا شما بگویید در کجا حرفمان را بزنیم تا گفتمان را ادامه دهیم

فاطمه یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 22:30 http://30youngwoman.blogsky.com/

در مورد کامنت نادی عزیز تعجب کردم از سوالاتشان

ولی دقیقاً بحث همین است که اگر من نوعی رشته تحصیلیم را درست می شناختم هیچگاه آن را انتخاب نمی کردم

اگر سد کنکور و گدشتن از آن آنقدر بزرگ نبود به جای اصرار خانواده برای ثبت نام در مهندسی شاید مترجمی زبان را ادامه می دادم. تازه من در دانشگاه مادر این مملکت درس خواندم و رشته تخصیلیم را دوست داشتم. ولی در دوران تخصیل فهمیدم که من برای مهندسی ساخته نشده ام.

کما اینکه بعد از تحصیل اصلاً 1 روز هم در آن زمینه کار نکردم.

سیستم ایراد دارد نه راننده. این مسأله یک مسأله سیستمی است. اگر ماشین ایراد پیدا کند همه اول سراغ سیستم می روند نه راننده

حالا اگر تمایلی وجود داشت بحث را بهتر ادامه می دهیم

نادی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 11:32 http://ashkemah.blogsky.com

بله فکر می کنم بهتر این است که بحث را ادامه دهیم . در پستی جدید بنویسید و ادامه دهیم. ما هم شرکت می کنیم

با کمال میل.چند روز فرصت دهید به من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد