مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

خواب پنجم

چندی پیش یکی از برادران غیور افغانی،در یک اقدام شجاعانه دماغ و گوش های بانوی نوجوانش را برید.خبر در رسانه های انگلیسی زبان به سرعت صدا کرد و دخترک بی نوا به آمریکا منتقل شد.بر روی او عمل جراحی صورت گرفت،عکسش بر روی شمارگان زیادی از مجلات رفت،با سران ایالات متحده ملاقات کرد و در نهایت  اعضای از دست رفته اش  بازسازی و یا ترمیم شد.


در کشورهای پیشاقبیله ای،نظیر پاکستان و افغانستان،ظلم و جفا در مورد انسانها با معیار ها امروزی حد و حصر ندارد و در مورد زنها این مشکل حادتر نیز هست.در کشوری نظیر آمریکا که چنانچه مردی علیه همسرش اعمال خشونت کند،زن می تواند از او شکایت کند،طلاق بگیرد و اموالش را مصادره کند و یا حتی به زندان بیندازد،قابل پیش بینی ست که نشان دادن چنین تصویری از یک کشور جهان سومی،چطور این کشور را در نظرش خار و ذلیل می کند و یا نظرش را مخدوش تر می سازد.بسیاری از رسانه های بصری کشور های غربی مترصد دریافت چنین اخباری هستند تا بر روی آن زوم کنند و با اغراق سخن بگویند.پس از آنکه دختر مهاتما گاندی در هند به قدرت رسید؛برنامه ای تنظیم کرد که از آن کشور خبر هایی این چنین زننده خارج نشود و به بیرون درز نکند.خبر دادن همان و آبروی کشور رفتن همان.


ماجرای سکینه محمدی آشتیانی برای مدتها در تیتر رسانه های بین المللی بود و چند روز پیش خبرنگاران آلمانی که برای مصاحبه آمده بودند و به اتهام جاسوسی در زندان بودند،آزاد شدند و پنجاه میلیون تومانی هم برای آزادی شان پرداخت شد.می توان حدس زد که پس از بازگشت به کشور متبوع اخبار خوشی به سوغات نمی برند.


پرسش اینجاست که در جهانی که بدل به دهکده شده و هر آن رسانه ها مترصد دریافت خبری هستند تا دمار از روزگار دیگری در بیاورند،حاکمیت تا چه میزان حواسش هست که چه خبری را اشاعه می کند؟


ژان بودریار - متفکر فرانسوی - اصطلاحی دارد به نام  فراواقعیت.از نظر او تلویزیون و رسانه ها دیگر برای ما فقط «بازنمایی» نمی کنند،بلکه چیستی دنیایی که ما واقعا در آن زندگی می کنیم را برای ما تعریف می کند.دیگر واقعیتی به عنوان آن چیزی که اتفاق افتاده است وجود ندارد،بلکه در عمل همان چیزی که تلویزیون و رسانه ها برای مردم به عنوان رویدادی جهان تعریف می کنند واقعیت است.


برای یک خارجی که وسیله ارتباطی اش رسانه های بصری ست،واقعیت آن چیزی نیست که دقیقا اتفاق افتاده است،بلکه آن چیزی ست که رسانه ها نشانش می دهند.برای مدتهای طولانی که رسانه ملی یگانه راه برقراری با جهان خارج بود،ایالات متحده کشوری ناامن بود که همه تفنگ داشتند و پسر بچه ها بر روی هم اتش می گشودند.بعد ها که شبکه های ماهواره ای بیشتر شدند تصویر دیگری جای تصویر سابق را دارد می گیرد.


در جهانی چنین،تمرکز بر روی اینکه چه خبری از ایران به بیرون داده می شود اوجب واجبات است. در این سالها چه تصویری از ایران به بیرون نشان داده شده است؟مردمی که پرچم کشورهای غربی را به آتش می کشند،مدام در حال مرگ بر فلان گفتن هستند،زن ها را سنگسار می کنند،حقوق اقلیت ها رعایت نمی شود و...


به گمان من حتی اگر از همین حالا هم رسانه های وطنی و خارجی مجیز گوی ایران و مردم و امکاناتش باشند،باز هم سالیان سال طول خواهد کشید تا از ایران به عنوان کشوری صاحب تمدن و دیگر صفات پسندیده یاد کنند.جایگزین کردن تصاویر پروسه ای زمان بر است.ایرانیان - و مخصوصا ایرانیان خارج از کشور - بهتر است با این واقعیت کنار بیایند که متاسفانه تصویری به هنجار از ما در دیگر کشور ها وجود ندارد.هر چند که وجود مهاجرین و وقایع سال گذشته تا حدودی وضع را بهتر کرده،ولی تصویر کلی همان است که ذکرش رفت.


کشوری که آبرویی در منطقه ندارد،در مناسبات سیاسی جدی گرفته نمی شود،سرمایه گذران خارجی به سمتش نمی آیند،توریست ها از آن می رمند،مهاجرانش در کشورهای مترقی با مشکلات عدیده مواجه اند و... استفاده درست از رسانه ها و کمی سیاست مدارانه رفتار کردن می توانست بخش بسیار زیادی از مشکلات ما را حل کند.نقدا که در دنیا اگر ما را بشناسند به عنوان محور شرارت است و لا غیر.باید دید در اینده رویه تغییر می کند و یا در بر همین پاشنه می چرخد.


پ.ن.1: بحث بلاگ قبلی همچنان باز است.صبر می کنم لیست کمی بلند تر بشود و بعد تمامی کتاب ها را در یک بلاگ جداگانه خواهم نوشت

پ.ن۲.:تلاش کردم که متنی منسجم باشد،اگر نبود مشکل از فرستنده ست که این روزها مغشوش است،به گیرنده های خود دست نزنید

نظرات 7 + ارسال نظر
آزاد جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 01:10 http://pirahan.blogsky.com

سلام
این که اطلاعات و رسانه ها فراملیتی شده اند و هر تصویری را می توانند از یک جامعه ارائه دهند حرف درستی است اما مشکل این وسط آن است که در نگاه حاکمان ما دنیا دو چهره دارد یک چهره دنیای استکباری است که سردمدارش آمریکاست و چهره دیگر دنیای مقاومت و بیداری است که سردمدار آن ایران می باشد . بنابراین چون دنیای استکباری با ما ناسازگار است هر کاری کنیم آنها چهره بدی را از ما ارائه خواهند داد . اصلا ارزش آن است که آنها از ما بد بگویند و چهره مخدوشی از ما ارائه دهند . اگر آنها از ما تعریف کردند حتما ما یک مشکلی داریم و ....
فکر می کنم مشکل ما همین نگاه است

سلام

نکته جالب این اصرار حاکمیت به حفظ همین نگاه دو قطبی بین است.هر کسی که سر سوزنی طالب تغییر در نوع نگاه باشد از حلقه اصلی حکومت با تیپا بیرون رانده می شود

داستان تکراری جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 15:54 http://baharakmv2.blogfa.com

باز شروع شد؟ دفعه قبل که بلاگ "و عدالت اجرا شد" را خوانده بودم چند شب نخوابیدم.
یک بار با مادر بزرگم تلویزیون نگاه میکردیم گفت که در امریکا توفان کاترینا امده و مردم بی خانمان شده اند مامان بزرگ مهربون میگفت حقشونه الهی همه شون بمیرن و غیره...
چند ساعت بعد تلویزیون ، اخبار فلسطین و همون آدم: اخی بمیرم الهی... بیچاره ها
تاثیر از این بیشتر میخواهید؟ شستشوی مغزی یا از بین بردن چیزی به نام مغز!

آره.غمگین کننده ست.

ندا شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 09:29 http://secondwindow.blogsky.com

بازگو کردن حوادث اخیر ایران از زبان رسانه های ملی و گفتن جمله هایی چون اوضاع آرام است و شهید بسیجی و ... یکی از روشهای تمرکز بر روی اینکه چه خبری از ایران به بیرون داده شود می باشد.
در مورد اتش زدن پرچم هرچند برای غرب و امریکا ناخوشایند باشد اما این شیوه در کشورهای عربی مخالف اسرائیل خوشایند است. همان طور که صحبت های احمدی نژاد در کشورهایی چون لبنان و ترکیه مورد استقبال قرار می گیرد و به شخصیت محبوب تبدیل می شود.

من هم با حرف شما مشکلی ندارم.بحث بر سر این است که در دنیای امروز منافع کشور در دوستی و روابط و مناسک مناسب با کشورهای مترقی است،نه با کشورهای عقب افتاده ای نظیر کشورهای عربی و یا کشورهای حاشیه ای که به زور نفت یک درصد از اقتصاد دنیا را هم در دست ندارند،رسانه ای معتبر در اختیار ندارند و در دنیا کیا و بیایی ندارند و حاشیه نشین اند

الی شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 10:32 http://elidiary.persianblog.ir/

اون دختر افغانی و برنامه هایی که راجع بهش بود رو توی ماهواره ها زیاد دیدم . همیشه همینه خبر بد زود درز می کنه بین غربیان .
سی سال است که رسانه ی ملی فقط همین تصویر های را به خورد جهان می دهد . ترکیه سالیان سال است که خوب یا بد رنگ عوض کرده و خداییش هم خوب کار کرده ولی بعد این همه سال هنوز هم با زور اروپایی ها اروپایی و صاحب تمدن می دانندشان .
چه رسد به ایران.

چه بخواهیم بپذیریم و چه نخواهیم بپذریمفدر هر صورت در دنیای امروز در قدرت و ثروت و فرهنگ تبلیغی در غربستان است.ترکیه هم انقدر امتیاز به خارجه داد تا جدی اش گرفتند.در چهل سال پیش وضعیت اقتصادی مشابهی ایران ترکیه داشتند اما حالا آنها کجا و ما کجا.وضعیت صنایع در ایران اسف بار است

فانی یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 00:13 http://newmidwife.persianblog.ir

حالا هی شما از این خوابا ببین!اگه اینجارم ازت بگیرن چکار می کنی آخه همشهری بید مجنون؟کارتن خواب می شی ها!از من گفتن.


تکه کلام های من را به خودم بر می گردانید؟

مهدی پژوم یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 13:24 http://mahdipejom.blogfa.com

سلام دوست خوب...
این ها که اولویتی ندارد برای این نافهمان. اولویت های خودشان را ببین ایم چگونه به سر انجام می رسانند شاید درک این ها هم آسان تر شود...

سلام مهدی جان
این نا فهمان را قشنگ گفتی.البته بعید می دانم کفاف کند

درخت ابدی سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 08:45 http://etrenaltree.persianblog.ir

معادل hyper-reality رو "گزاف-واقعیت" گذاشتن که بیش‌تر به اون وجه اغراق‌آمیز کار رسانه‌ای اشاره داره.
این خبر رو ببین: "علی‌اکبر صالحی گفت ایران صرفا چند «اعتراض ساختگی» را تجربه کرده است؛ در حالی که «جنبش‌های فراگیر در کشورهای منطقه، واقعی، محبوب، و مردمی بوده‌اند»." با این حساب چه انتظاری از اینا داری؟

قسمت مربوط به بودریار را دقیقا از متن کتاب جامعه شناسی انتونی گیدنز که از معتبر ترین کتاب های جامعه شناسی ِ جهان هست آوردم.

...

سایت های خبری شان خیلی بی طرف است و منصف البته.من جمله عماریون !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد