شنیدن خبر درگذشت «احمد قابل» اندوهگینم کرد.او نیز مانند دیگر کسانی که «روشنفکر دینی» نامیده می شوند عمری برچسب خورد،ناسزا شنید و نه از طرف مردمی که جوشش را می زد شناخته می شد ونه مخالفین فکری اش،گلویش هم زیر چکمه ی ِ قدرت حاکمیت.
البته این بدان معنا نیست که من از مریدان فکری اش باشم و یا حتی هرگز جدی درگیر اندیشه اش شده باشم.فارغ از بحث های ِ دراز شناختی،وجه عملی ماجرا برای من بیشتر ارزش داشته و دارد.آن چنان که من دریافتم او و افرادی نظیر عبد الکریم سروش و مصطفی ملکیان و شبستری و... تاثیر زیادی در اندیشه ی ِ بسیاری از مومنان ِ جوان دارند و غالبا ً دوست داران اندیشه ایشان هم با بسیاری از خواسته های جهان نوین روی خوش دارند و هم نسبت به استبداد و خصم نهفته در حاکمیت عناد.
فوت او ضربه ی ِ محکمی بر پیکره روشن فکری دینی بود،اقلیتی که همه جوره تحت فشار است،بی آنکه دریافتی داشته باشد.
پ.ن:وصیت نامه ای که نقل است از اوست
پ.ن.2:متن آخر جناب «سید عباس سید محمدی»
خدا رحمتش کنه
آری
سلام علیکم. خدا رحمت کند احمد قابل را.
باری...
...!
بله؟!
برخی افراد "دارندگی" ما هستند.
و وقتی نیستند به واقع معنای "از دست دادن" احساس
می شود.
سلام بر شما یار قدیمی
درست است.فرقی نمی کند که موافق عقیده شان باشیم و یا مخالف.کسانی که بذر اندیشه صلح می کارند به هر صورتی نزد من قابل احترامندُو قابل قابل این احترام است
سلام
من شناخت زیادی از افکار و عقایدش ندارم ولی وقتی استبداد ستیز بوده حتما آدم با شرفی بوده است
برای همین قابل احترام است
همین گونه است
سلام
یادش به خیر ... اتفاقن برخی کوشش های فقهیش هم برای من جالب بود... آزادی خواهی و پرسشگری مداوم از قدرت که جای خود دارد, این کاریست که اکثریت قریب به اتفاق ملت ما نمی کنند و وضعمان همین است که هست.
از پی نوشت ها هم تشکر
این افرادی که نام بردی سروش و ملکیان و شبستری و خیلی های دیگر، در تغییر جهت فکری یکی مثل من که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است بسیار تاثیر گذار بود.
هر چند این دلیل نمیشود که به اینها و طرز فکرشان و نظراتشان نقدی وارد ندانم. اما رسما برای تمام روشنفکران دینی ارزش و احترام قائلم.
روحش شاد.