مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

صد و بیست و نه

گوش ِ جان می سپاریم به تحلیل ِ دقیق ِ یکی از خواهران بسیجی در باب شرایط جامعه:


اگه هر مردی ناموس خودش رو جمع کنه به جای اینکه با 100 قلم آرایش کنار خودش تو خیابون راه

بندازه

جامعه

کاملااز نظر مذهبی درست میشه هر مشکلی داخل خانواده هاست از همین جاهای کوچیکه ! با

مامور ا

هم

درست نمیشه تا وقتی خانواده ها نخوان .غیرت مردها کجا رفته ؟ کاش مردها یک خورده غیرت داشتن

زنشون رو جزء وسایل عمومی بـ حراج نمیذاشتن


                                                                                           منبع


...

چند روز پیش "بابک اسحاقی" (جوگیریات) پستی نوشت که شاید درد و دل بسیاری از جوانان ِ امروز ایران باشد.محتوای پست به کنار که خود بحثی دگــــر است و شاید روزی روزگاری من هم در موردش چیزکی بنویسم،برای من اما کامنت های متعددی ست که به پای این پست گذاشته شده از متن هم جالب تر است.قاطبه مخاطبان ِ وبلاگ، افرادی هستند که مذهب در زندگی شان جای دارد،اما نه در آن غرق شده اند و نه آن را به کنار نهادند،به گونه ای شاید اکثریت مردم ایران هم در چنین وضعیتی باشند،افرادی که نه مثل بسیجیون قالب گرفته باشند و نه  نظیر برخی دیگر که بود و نبود دین برایشان علی سویه ست.


نکته جالب توجه عدم رضایتی ست که افراد از آموزش های رسمی خود - در این مورد خاص مسائل ژنسی - دارند و اکنون که بزرگ تر شده اند و آسیب های ناشی از این نــــَــدانستن ها را چشیده اند  انگشت حسرت به دهان گرفته اند که اگر آموزش هایی در این باب بدان ها داده شده بود تا چه حد در زندگی شخصی موفق تر بودند


یادش افتادم که چند سال پیش که بحث آموزش هایی در این مسائل مطرح شد،باز هم سر و صداها بالا گرفت و یکی از نمایندگان معـــمم ندا در داد: " فردی را که چنین پیشنهادی را برای آموزش مطرح می کند آدم بدبختی می دانم".


نوع عالی ِ آموزش های مدارسمان شاید نتیجه اش گفته ی ِ خواهر بسیجی شود،نوع دایورت شده اش هم بشود نظیر سایر،ولی بحث اینجاست که جدی نگرفتن مهملات،خود به ایجاد داده های کاربردی و کارکرد دار تبدیل نمی شود،بلکه احتمالا ً منجر به کژدانسته های دیگری می شود که هر کس به طریقی بدست می آورد،یا اینترنت،یا دوستان،یا مجله های قزمیت و یا کانال های پرت ماهواره ای.



اصل قضایا همچنان مکتوم می ماند...



نظرات 6 + ارسال نظر
درخت ابدی پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 00:35 http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
اگه یادت باشه، یه بار توی وبلاگ برزین در این مورد بحث شد و به هیچ نتیجه‌ای هم نرسید. مذهبی‌ها از لزوم این کار می‌گفتن، اما به تعیین حد و مرزش که می‌رسید بین علما اختلاف می‌افتاد.
بعید می‌دونم آموزش عمومی حالا حالاها اتفاق بیفته.
این لینک رو ببین، با نمکه:
http://ankleofthegiraffe.blogspot.com/2012/09/768.html?utm_source=feedburner&utm_medium=feed&utm_campaign=Feed%3A+ankleofthegiraffe+%28ankleofthegiraffe%29&utm_content=Google+Reader

سلام بر درخت نازنین

درست می گویی،آن مشاجره را خاطرم هست.با آقای سید عزیز دل ما!
به گمان من مشکل بحث در نوع طرحش بود،بیشتر از طرف آقای سید،که اصلا ً به حرف های برزین توجه نمی کرد و یکسره حرف خود را می زد.

به شخصه یکی از المان هایی که از ذهن اخوان بسیجی برشمردم،بی اعتنایی ایشان به مبحث تجربه ست،پیرو نظریه «لوسین لوی - برول» میگویم.

مثلا ً علی رغم اینکه گشت ارشاد - حتی با معیار های عهد بوق ! - کارکردی نداشته و به نتیجه ننشسته این حجم عظیم از انرژی و زمان و چه وچه،باز هم بر وجودش اصرار می ورزند.با این حال طرح شدن این قضایا و زنده نگاه داشتن شان خود موجب باز - طرح مسئله در ذهن مخاطبین می شود

یار آفتاب پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 09:45

سلام محمد رضاخان
اول این که این نام تازه من است.
دوم این که دانستن یک مساله یک چیز است،
و شهامت طرح و انتقال آن چیز دیگر.
به شما و آقای اسحاقی عزیز تبریک می گویم.
بابت شهامت تان.
به نظرم هر کدام از ما اگر به سهم خود چراغی روشن کنیم
این همه تاریکی نمی ماند.
این شخصی هم که چنین تحلیل دقیقی ارائه کردن، در صدر بیانات شما، واقعا متاسفم که هنوز هستن کسانی که فکر می کنند یکی جمع می کنه و دیگری جمع میشه ، لابد !

سلام بر یار دیرین ما

راستش من خودم این را به عنوان جرات مقوله بندی نمی کنم،در حقیقت اصلا ً از خودم به عنوان شخصیتی « شجاع» تصویری در ذهن ندارم و ارائه نمی دهم.گفتن اش برای خودم تابو نبود و دست کم در ظاهر عواقب شوم برایم نداشت و گفتم.همین.امید که کارگر افتد

به گمانم شخص مورد نظر به طور اخص و اشخاص مورد نظر به طور اعم،بیشتر درگیر ذهنیت هایی هستند که توسط خانواده و نزدیکان و ساخت های اجتماعی نظیر نهاد ها زور چپان می کنند،مشکل اصلی من هم با نظام آموزش و پرورش کثافت پراکنی هایی از این سنخ است،وگرنه که نئاندرتال که کم نداریم !

با این حال درصد این افراد در حال کاهش است و امیدوارم شدت کاهش هم بیشتر بشود.

سلام علیکم.
مرد باغیرت، اگر زنش که حجابش طبق معیارهای اجتماعی ی ما، نامناسب است، اگر زنش توسط بسیجیها کتک بخورد و زنش را بکشند روی زمین، این مرد باغیرت، چه می تواند کند؟ این چه غیرت است، که بسیجیها و چفیه بر گردنها زن مردم را بگیرند و بزنند و بعضاً خونین و مالینش کنند؟ اگر غیرت یا بی غیرتی ی مرد، بر اساس حجاب زنش است، خب پس دیگران چه کاره اند بیایند زن مردم را بزنند و کشان کشان ببرندش؟

سلام بر جناب سید محمدی عزیز

راستش چندی پیش حماسه ای می دیدم از عزیزان گشت ارشادی که دختر جوانی را از گیس گرفته و بر روی زمین می کشیدند و توجهی به جیغ و فغانش نداشتم.از خشم در حال انفجار و دستم بسته.قدرتی ندارم و آنها سرباز دارند،سرباز تفنگ دارد و تفنگ گلوله.

دایره تعریف غیرت پیششان آنچنان وسیع است که ناموس ملت را هم شامل می شود.روزی روزگاری دختران جوان را نمی گذاشتند عازم خارجه شوند حتی برای درس خواندن،به چه فضاحتی کشیده شده بود و ازدواج های صوری و...

علی یکشنبه 23 مهر 1391 ساعت 00:45 http://buyegandom.wordpress.com

اولین باره که وبلاگتو میبینم
جالب و خوندنیه
ما منتظر 130 هستیم...

سلام بر علی عزیز

دوست جدید من.رفیق نرفتی هنوز ما دلتنگتیم.زودتر بیا باز ببینیمت و چایی گیرمت !

...

لطف داری،چوبکاریمان می کنی

نگارنده یکشنبه 23 مهر 1391 ساعت 14:11 http://30youngwoman.blogsky.com/

آقا شما از جووون این اخوان چی می خواهید؟ ول کن می آن یقه ات می کنن ها!!!!! با این حجم خروج مغز و بیمغز از ایران!!! بزار همین چندتا دونه صاحب مغزی که مانده اند باقی بمانند .... نکن باخودت!!!!!

نفرمایید آبجی !
عزیز دل ما هستند اخوان !

ولی یقه کردن که می گویی به دل آدم ترس می اندازی ! مگر چه گفتیم،آنها هم حرف هایشان را می زنند و ما هم حرف هایمان،آنها که تازه عمل می کنند و در زندگی روزانه پدر ملت در می آورند،ما این گوشه ها برای خود ویز ویز می کنیم هستیم !

یعنی همین هم تاب نمی آورند !

فرزانه پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 11:51 http://www.elhrad.blogsky.com

خوب من الان دیر اومدم فقط می خوام یه خاطره بگم
در یک همایش دولتی آموزش خانواده که مجبور بودیم از طرف شرکتمان شرکت کنیم . یک خانمی که می گفت معاون رییس جمهور در امور زنانه ولی ما فقط دو تا شیشه عینک می دیدیم از سوراخ چادرش ... داشت خیانت های دوره خاتمی را لیست می کرد
یکیش این بود که آقایان ! به بچه های دبیرستانی جزوه هایی در مورد ایدز و راههای پیشگیری اش داده اند !

حالا شما مصیبت بزرگتر از این سراغ دارین ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد