مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

صد و پانزده

در راه برای رفتن به جنگل های ِ - تا حدی - دست نخورده رحیم آباد هستیم،شنیده ایم که مناظرش در آن منطقه نظیر ندارد.بین راه،در سراسر شهــر(رودسر)، بــَــنر غول پیکری جلب توجه می کند:"خواهرم حجابت یک ارزش است،باور کن" و در کنارش تصویر دختر بچه ی ِ کاملا ً محجبه ای هویداست.پیداست که اخوان بسیجی ِ آن دیار بدشان نیامده که از آن تابلو های بزرگ متعدد و بودجه کلان،مقداری را صرف تبلیغ حجاب کنند،آن هم این طور مفتضحانه.


به هر طریق با رسیدن به آن مناظر بی همتا، فکر تابلو هایی که رسانه ی ِ حکومتی ست از خاطرم می رود.به جنگل ها نگاه می کنم،به مــِـهی که لا به لای درخت هاست،به خــُــنکای دلپذیر آن در میان مرداد ماه و به رودخانه ی ِ پر آبش می زنیم و خودمان را ول می کنیم تا آب ما را با خود ببرد.


به هر حال با کمی عادی تر شدن فضا،نگاهی دقیق تر می اندازم و می بینم که هیهات ! اینجا هم که مالامال از زباله ست،کنار رودخانه و لا به لای درختان و کنار جاده و... هر جا نگاه می اندازی هستند.کلافه ام می کند و به این فکر می کنم که ایا براستی نمی شود بخشی از آن بودجه بی شمار خرج آگاهی رسانی در باب حفاظت از طبیعت شود؟


در شوروی سابق،هر چند که رسانه ها در بست در اختیار ایدئولوژی حاکم بود،ولی همان رسانه های وابسته در خدمت تبلیغ فعالیت های مفید اجتماعی هم بودند.در مقام مثال آنقدر در باب کار تبلیغ شده بود که معروف ست که مردم آن دیار به بیکاران به دیده تحقیر می نگریستند و بسیاری از خانواده های متمول - حتی زنان خانه دار - نیز خود را ملزم می دانشتند مشغول به کار شوند.ایا رسانه های وطنی خود را ملزم می بینند که در کنار برنامه هایی نظیر:سخنرانی مقام معظم،و یا مداحی ها و میز گرد های بی مفهوم متعدد اندکی به  مسائلی نظیر محیط زیست بها بدهند و به وارسی مشکلات حاضر به آن بپردازند؟آن هم درست زمانی که وضعیت محیط زیست آن این طور اسفناک است.


به هر حال شباهنگام،به همراه دوستم به پاکیزه کردن فضا بیرونی پرداختیم.حاصل کار حتی به صد متر هم نرسید و از ترس نیش پشه ها مجددا به خانه بازگشتیم.جمع شدن و ایجاد احساس  ِنیاز به پاکیزه کردن طبیعت در این زمانه،بیش و پیش از هر چیزی نیازمند رسانه است که اکنون از ما دریغ شده و حکومت ساز خود را می زند.اندک شماری هم که تلاش می کنند،دستاوردی آن چنان اندک دارد که حتی به چشم نمی آید.بیراه نیست اگر بگوییم بدترین منظره شمالستان تصویر بی شمار زباله هاست  ،چاره چیست نمی دانم،آن هم در شرایطی که تاسیس هر نهاد و یا حتی جمع کوچکی را خطری برای حکومت تلقی می کنند و فعالیت در آن خالی از خطر نیست.



نظرات 5 + ارسال نظر
پندارنویس یکشنبه 8 مرداد 1391 ساعت 01:23 http://pendaremah.blogsky.com

گوسفندان به چرا برده می شوند و عمارت قدیمی رو به ویرانی است و گوسفندان نشخوارکنان ، منتظر رویش علفهای هرز بروی آوار خانه اند و باز هم سئوالی نیست .

راستش چند بار خواندم و منظورتان را دقیقا نفهمیدم

ر- پ یکشنبه 8 مرداد 1391 ساعت 10:40

کیسه کیسه زباله ها از کوه ها پایین آورده ایم و با لبخند دوستانه به دست مردم طبیعت گرد نما! کیسه زباله نو داده ایم و دریغ که تا زوری نباشد و تنبیه و مجازاتی، مردم شریف و نجیب و بافرهنگ ما با کینه ای خصمانه زباله شان را پرت می کنند؛ انگار که سایر مشکلات و عقده های خود را تخلیه کنند.
و از اقدام دولت گفتید، سوء ظن است یا سیاه بینی یا واقع بینی
نمی دانم، اما می دانم اگر امری در سیاست حکومتی باشد ابزارهای وضع قانون، اجرا و نظارت و حتی از دم تیغ گذراندن مخالف را طراحی و پیاده می کند.
ممنون از این که باز هم: جانا سخن از زبان ما می گویی...
به جان منیره بانو که بگذارید ناشناخته بمانیم برادر؛با این همه رایحه.

البته به فرهنگ ما هم مربوط است.در کل فرهنگ ما کار مفت که حتی سود جمعی دارد را بر نمی تابد.ارجاعتان می دهم به میزان NGO هایی که تاکنون ثبت شده و مشغول به کار هستند.ممکن است بخشی از آن مربوط به این باشد که ما کشوری کمتر توسعه یافته هستیم و در تمامی کشور های کمتر توسعه یافته تعداد NGO ها کم است.درست.اما می توان آن را در یک طیف دید،چقدر کم؟

در ثانی در شهر های بزرگ و مترو پل هایی نظیر :تهران،تبریز،اصفهان،شیراز و... چه تعداد سازمان ثبت شده فعال می توان یافت.

حاکمیت اگر دلسوز مردم است و کرور کرور حدیث از دل کتاب های بحارالانوار و... در می آورد،می توانند زمان اقامت در شمالستان و از ویلاها و کاخ های خود نگاهی به بیرون بیفکنند و ببینند وضع تا چه حد خراب است و مطابق معمول،با تعدادی حدیث مشغول به کار شوند،دست کم تبلیغی برای دینی که اینقدر سنگش را به سینه می زنند هم بشود.اما نمی شود.اینکه واقعا ً چرا چنین چیزی نمی شود،یا نمی بینند،یا می بینند ذره ای اهمیت ندارد و یا اینکه از تبعات پس از آن می هراسند.شق رابعی به ذهنم خطور نمی کند

میله بدون پرچم دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 09:20

سلام
می دونی که رسانه های ما عادت دارند دوستان و دشمنان را به زباله دان تاریخ بفرستند... تاریخمان را زباله دان کرده ایم و جغرافیمان را و اذهانمان را... زباله های متحرک شده ایم بلا نسبت... که در ذیل توجهات امپراتور اعظم به امر شریف زباله پراکنی مشغولیم... عالم محضر خداست ... بپراکنید... راحت باشید! و مشغول ازدیاد جمعیت... همین

سلام از ماست برادر

همان زباله پراکنی که می فرمایی:چه در عالم فکر و ذهن،چه در عالم عین لب لباب مطلب است.
در باب ازدیاد جمعیت مطلبی در ذهن دارم که شاید امشب و شاید فردا بنویسم.دیشب یه لحظی غلطی کردم و آمدم رسانه های وطنی دیدم بیست و سی مشغول ارائه مطلب است که چرا رشد جمعیت باید بالا برود و جمعیتمان پیر است.حرامیان نشر اکاذیب می کنند !

فرزانه چهارشنبه 11 مرداد 1391 ساعت 01:06 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
یک بار نوشتم و یک لحظه دی سی شدن پاکش کرد :(

فقط خلاصه بگویم نمی شود مستقیماً همه چیز را در این باره وصل کرد به حکومت درسته که تبلیغ اثر دارد درسته که فرهنگ ساخته نمی شود اون بالا
با اهمه این ها اون دستی که پاکت چیپس را در جنگل رها می کند نه از آستین ا ن بیرون میاد نه آستین استعمار استکباری چیزی بلکه از آستین همان ایرانی صاحب 2500 سال تمدنی بیرون میاد که به وقتش حاضر است نطق غرایی درباره لزوم حفاطت از محیط زیست بکند
والا

سلام

از مشکلات - به قول محمد قائد - عنــــترنت در ایران است دیگر !

...

هر چند روی سخن من در اینجا رفتار های حکومتی بود،اما اصحاب قدرت را بابت آلودگی های محیط زیست محکوم نکردم.حرف من این است :درست در زمانی که آلودگی محیط زیست ایران در بدترین وضعیت ممکن است،چرا حکومت و طرفداران و دست اندرکارانش تمام هم و غم خود را صرف مسائلی نظیر حجاب می کنند و آن هم این طور مفتضحانه؟

با شدت و ضعف های مختلف،رسانه های ِ کشور های متفاوت،رویه های مختلفی برای تبلیغ بنیان های نظری خود اتخاذ می کنند،اما دستکم نیم نگاهی هم به مشکلات اجتماعی - زیستی کشور ها هم دارند.حتی در کشور های ِ پرت آفریقایی رسانه های متعدد برای حفظ گونه های جانوری تلاش های گسترده می کنند.ایا در ایران شما چنین تلاشی را دیده،یا می بینید؟آیا در بنر های خیابان ها،آیا در برنامه های وطنی،آیا در روزنامه های دولتی و... چنین برنامه ای به صورت منسجم وجود دارد؟

وگرنه در اینکه مردم این گونه محیط زیست را ویرانه می کنند تردیدی نیست،کسی هم که شک دارد می تواند تنها نیم نگاهی به اطراف و اکناف خیابان ها بیندازد تا دستش بیاید.ایا برای درمان این فرهنگ مسموم،تلاش هایی صورت گرفت؟

پاسخ من منفی ست

مهرگان چهارشنبه 11 مرداد 1391 ساعت 19:37 http://mehraeen.blogsky.com

نظر من به نظر فرزانه نزدیک تر است. نه اینکه تبلیغات بد باشد و اینها. اما مطمئنا همونقدر که اون بیلبوردهای عظیم تبلیغاتی در محجبه شدن من تاثیر میذارند تبلیغات محیط زیستی هم تو طرز فکر آشغال ریز ها تاثیر خواهند گذاشت. و تازه شانس آوردید حین پاکسازی اون چند متر گرفتار تمسخر بیفرهنگان تیکه انداز نشدید رفیق!

سلام

خب من هم در پاسخ همان گفته های کامنت قبل را ادامه می دهم !


البته تعدادی با تعجب نگاهمان کردند،ولی کار به تیکه انداختن نکشید،بیشتر پشه ها اذیت کردن،تو گویی به تیر بارانمان بستند !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد