اکنون که قریب به یک سال از وقایع کشور دوست،همسایه،رفیق شفیق،محرم اسرار و هم پیاله ... سوریه می گذرد و حمام خونی که در شهرهایش به پا شده،؛در این روز خاص تاریخی ایران این سوال مطرح می شود:"آیا اینکه اعتراض های مسالمت آمیز زودتر به خاموشی گرایید در نهایت به نفع خودمان تمام نشد؟"...آن هم درست زمانی که پاسخ هایی محترمانه نظیر گلوله و باتوم دریافت کردند؟
خطای رایجی که وجود دارد این است که نحوه تکان خوردن و جانشینی نظام ها به باقی کشور ها تعمیم داده می شود.واقعیت این است که در سوریه (و یکی از کشور های دوستش) قضایا بالکل متفاوت است از تونس و مصر و باقی کشور ها،شاید بهتر باشد دیافراگم نگاه تاریخی را کمی بگشاییم ونگاهی به آن طرف تر نظیر نازی ها بیندازیم.
هیتلر زمانی که دریافت هوا پس است و دیگر از پیروزی خبری نیست،به سربازانش فرمان داد کشور خود را بمباران کنند،حاصلش این شد که تعداد زیادی از پل ها و خطوط راه آهن و ساختمان های بزرگ را نه متفقین،بلکه خود آلمانی ها از بین بردند و زمانی که سرباز های متفقین به هیتلر رسیدند که دیر شده بود،خودش و معشوقش را کشته بود و وصیت کرده بود که جسدش را بسوزانند،چیزی جز چند تکه استخوان به متفقین نرسید.
در سوریه و عربستان و یکی از کشور های همان حوالی،قضیه بیش از آنکه شبیه کشورهای اروپای شرقی و یا شمال آفریقا باشد،شبیه اخوان نازی و در یک کلام فاشیست هاست.
هستیم تا نفس آخر،لطفا توهم بر ندارید و هوای تغییر به سرتان نزند،ما صلب تر از این حرف هاییم
حتی اگر فقط نحوه مقابله با تغییر خواهان را هم در نظر نگیریم، در واقع ما چه چیزی برای جایگزین کردن داریم؟ همین صلب بمانیم به نفع دنیا و آخرتمان است ....
گذشته از این حرفها، خودت خوبی؟ خواهر قوری قرار بود این هفته با من تماس بگیره برای تنظبم قرار ملاقات، هنوز که خبری نیست ...
دیروز که عده ی افزون شده ی گشت ارشادی ها ! را دیدم با خودم فکر کردم آیا واقعا فراموش شد و انگار نه انگار که آنها رفت که رفت ؟ فکر کردم شاید بهتر همین باشد. ما مردمانی که خود را بهتر و شریف تر و نجیب تر از هر قومیتی می دانیم، چه تغییر شگرف و مثبتی - از نظر فرهنگی و انسانی - در این سه سال و این سی و سه سال و از زمان مشروطه به بعد که دارای قانون اساسی شده ایم کرده ایم؟ از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود....
سلام
البته میزان صلبیتشون به نسبت شرط بقای خودشون می تونه تغییر کنه
هر آنچه سخت است "دود" می شود و به هوا می رود.
با اینکه تشبیهی که کردی عالی بود اما کلیت سوژه را با اسپانیای فرانکو شبیه تر می دانم.