مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

نود

تاپاله ای ست مجسم که قبای انسانی به تن دارد.آن طور که از بــر و رو پیداست سختی به تن ندیده که هیچ،بسی رفاه و حال ها که تجربه نکرده ست.لباس ها که مشخص است فی ِ کلانی برایش پرداخت شده و دست هایش آنچنان اسایش دیده ست که به گمانم بزرگترین سختی اش بلند کردن قاشق و چنگال استیل بوده.روی هم رفته پسری ست کم حرف و زمان های طولانی زل می زند به آدم وحرف های بی ربط - و در عین حال متکبرانه -می زند.بدتر از همه اینکه همیشه خدا که می آید غصه می گیریم که مثل مگسی آویزان می شود و وز وز می کند و تخفیف می خواهد و باز زل می زند به آدمی.آنقدر وز وز می کند که دست آخر برای رها شدن از شرش تخفیف را می دهیم و خلاص.پول مفت را گرفته و آنقدر خورده  که در حال ترکیدن است،در حالی که در گوشه گوشه شهر کودکان کار برای لقمه نانی جان می کــَنند.


در میان صحبت های غالبا ً بی ربط اش،از وضع کاسبی می پرسد،می گویم در سال جدید بهتر شده ،ولی روی هم رفته چنگی به دل نمی زند.می گوید که بابا هم از وضع کسب و دخل ناراضی ست.می گویم شغل پدر چیست و در جواب می گوید اجاره.


هان؟اجاره؟

این را با تعجب می پرسم.می گوید که تعدادی سوله و خانه و مغازه و... دارند که حالا به خاطر خراب شدن وضع بازار فقط دو تای آنها مشغول هستند.دستم می اید که زندگی انگلی گویا چندان بر وفق مراد پیش نمی رود.


در مقام اعتراف می گویم که هم نفس با ولتر فقید معتقدم که :"همه آدم ها خوبند مگر آدم های تنبل".گمان می کنم در این حد از نچسب بودنش، مفت خوری اش به غایت موثر بوده.


هر چند قصد داشتم از تفلونی این بابا به عنوان مدخلی برای پرداختن به خصم اول - جماعت مشاور املاکی - استفاده کنم،اما خسته تر از آنم که بتوانم نظرم را در باب این طبقه جفت و جور کنم،اشاره داشتن به انگل ها می ماند برای فرصتی بعد

نظرات 7 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 00:25 http://http:/

یعنی اصلن تند نیستا، نگران نباش! اصلنم معلوم نیست اعصاب نداری!! به هیچ عنوان..!!
everything as a social fact به هر حال!

گفتم که خستم !

یک لیلی سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 09:25

تخفیف می خواهد ؟! آن هم برای کتاب ؟!
چرا واقعا بعضی از مردم این همه وقیح اند؟ چطور می توانند این طور باشند ؟ فکر کردن به انگل ها خودش به تنهایی اعصاب را فرسایش می دهد. چه برسد به قلمی کردن چنین اندیشه هایی.

به هر حال هر کاری مشکلات خودش را دارد.ولی کلا روی هم رفته با افرادی از این دست زیاد رو در رو نیستیم،به ندرت.این یکی هم به این علت پر رو شده که کمی از در رفاقت با او وارد شدیم.و نیکی چو از حد بگذرد... انگل خیال بد برد

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 15:33

http://mamanetaranom.blogfa.com/

مهربان جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 01:27 http://mehrabanam.blogsky.com/

اوه... اوه
اعصاب نداریا.... پیشنهاد می کنم اگه بازم اومد و تخفیف خواست یه جوری بزنیش که کف ویترین پخش بشه... نظرت چیه؟

آره همساده،اعصاب نداریم

ولی خب اگر پخش بشه روی ویترین کی می خواد جمعش کنه !

درخت ابدی جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 05:10 http://eternaltree.persianblog.ir

فکر کنم جناب ولتر کم‌لطفی کرده در مورد تنبلا.

فرزانه جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 11:37 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
آره بابا ولتر بیشتر از کم لطفی کرده مگه همین آبلوموف چه شه ؟
آزاری به کسی رسونده ؟
راست میگم ها این خواهنده تخفیف قضیه اش فرق دارد تنبل نیست انگل است مگه کتاب تخفیف دارد اصلاً ؟

رها از چارچوب ها شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 23:58 http://peango.persianblog.ir/

رفیق جان شغل ما هم اجاره است!
منتهی اجاره دادن
چون به جز اجاره دادن و دخل و خرج معمول دست آورد یگری نداریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد