مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

هشتاد و دومین

حالا دیگر چند سالی می شود که به یاری پول بادآورده و تنی چند از نیروهای خودجوش بسیج،در و دیوار های موسسات آموزش عالی به مناسبات دهه فجر و ورود امام راحل مالامال از تصاویر انقلابی  می شود،می تواند آزمایشی جالب باشد که اگر پول و سوبسید و هماهنگی های از پیش تعیین شده ای در کار نباشد،آیا محض خاطر خدا حتی یک پوستر هم به در و دیوار می رود یا نه؟آن هم با لحنی صد درصد غیر انتقادی و سراسر ستایش.



قریب به یک سده پس از انقلاب روسیه همچنان بحثش بر روی زبان هاست که آیا حاصل انقلاب که حکومتی کمونیستی بود،در نهایت برای مردم روسیه پیامدی نیک بود یا نه؟هر چند که روسیه به یکی از ابرقدرت های جهانی بدل شد و گام های بلندی در پیشبرد اهداف نظامی و اقتصادی برداشت،ولی در نهایت میلیون ها نفر زیر چکمه های استالین و وارثانش جان خود را از دست دادند.حتی زمانی که در اواخر قرن بیستم فروپاشی شوروی سابق صورت گرفت،عده ای هم چنان باقی ماندند که بر صحت رفتار های حکومت پیشین صحت می گذاردند.



سه دهه پس از انقلاب ایران و بعد از از سر گذراندن جنگ هشت ساله و دوران حساسی که گویا تمامی ندارد،دیگر بحث هایی نظیر انقلاب و خاصه انقلاب ایران،گویا در محافل کوچک آکادمیک هم چنان زنده ست و دیگر مردم بحث هایی از این دست را بی خیال شده اند.نسل جدید بیکار و وامانده و افسرده،نسل سابق را شماتت می کند که بد کاری کرده و اسبقیون هم نظیر مردی شده اند که مرغ تخم طلا را به طمع بدست آوردن طلای شکم اش سر بریدند:سر مرغ بریده و طلایی هم در کار نیست.


به هر حال امسال هم نیز مانند باقی سال ها،گویا سناریویی تکراری اجرا می شود،با این تفاسیر که در پس هر جمله ای که در مورد انقلاب ایران رانده می شود،اشارتی هم به جنبش های منطقه - یا به قول عظما:بیداری اسلامی - می کنند و میزگردهایی که به نظر پایانی ندارد به فرجام مشخص شده اش می رسد.تعدادی هم قیاس منصفانه بین دوران یاقوت و طاغوت صورت می گیرد،نظیر اینکه تعداد تلفن های همراه چقدر بوده و اکنون چقدر.


برای خودش حکایتی شده،یکانی برای دل خودش می گوید و دهگانی حوالت می دهد.


نظرات 3 + ارسال نظر
الهه جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 11:50

هر چند که این روزها ترجیح می دم کم تر حرف بزنم، اما باید بگم همچی تکراریم نیس، هر روز بدتر از دیروزه..
ما بدهکاریم به خودمون.. بدهکاریم به آینده گانمون.. نمی گن شما کجا بودین؟ نمی گن اعتراضتون کجا بود؟ نمی گن فعالیتتون چی بود؟! نمی گن انفعال شما کارو به این جا رسوند؟! نمی گن دوستتو کشتن، تو چرا هیچی نگفتی؟!
...
نمی دونم چی باید گفت واقعن..

پ.ن. "تو فکر می کنی که اگر مسیح امروز به این دنیا و با همین وضعی که هست بازگردد چه چیز روی شانه اش است؟ صلیب؟ نه! یک پیت نفت!"

اگر بیاید با کارت سوخت می آید !

...

من هم در این مورد فکر کردم که آیندگان چه خواهد گفت،ولی مسئله این سات که آیندگان در حال ما نیستند!

یک لیلی شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 09:18

لا اله الاا...
از روز پنجشنبه هی این صفحه رو باز می کنم و می بندم. می خوام چیزی نگم نمی ذارید که. همینجوری از فرط خوشبختی است این مباحث که مطرح می شود. شما به بزرگواری خود ببخشید و به دل نگیرید بحثهای انقلابی را. به نظرم دلیل "گیرکردن" ملت ما در این گونه مباحث گذشته این باشد که از "حال" خود لذت وافر و بی حد و حصر برده، به "آینده" خود امید و شوق و رجای واثق داریم، لابد! عین مردم آلمان . این که از دوران قبل از اتحادیه اروپا و دیوار برلین صحبت نمی کنند نشانه نارضایتی شان است دیگر!

اون بی نواها هم گیر کردند در آن خراب شده! دلم به حال کشورهای جهان اول هم می سوزد که در فلاکت دست و پا می زنند !

فرزانه شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 23:43 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
جایت خالی امروز یک برنامه از تلویزیون دیدم بررسی پایان نامه های برتر درباره انقلاب مال شبکه چهار بود گمانم

آقای پاستوریزه و استریلیزه ای که قرار بود دکترا بگیرند با این پایان نامه فقط مدح و ثنا رهبری را پژوهش فرموده بودند .



اصلا اسم مقام معظم رهبری که می آید آدمی گریه اش می گیرد !

به هر حال موضوع ولایت مسئله ای پیچیده ست که فهم آن نیازمند رساله های طویل است.مثلا فقط چگونه گی مدح اش نیازمند چند تز دکتری و... است.مثل متفکران بلاد کفر نیستند که نیاز به نقد داشته باشند.چون همه چیز کامل است ظاهرا چاره ای جز تمجید به ذهن نمی رسد !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد