مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

هفتاد و سومین

آنچه که گوشه ای از عکس ها و فیلم های حماسه نهم دی ماه نشان می دهد به راستی قابل توجه است و به عنوان برگ زرینی  می تواند در تاریخ ثبت شود.صف های طویل اتوبوس ها که آمده اند حماسه آفرینان را به خط اول کارزار برسانند در عکس های هوایی رخی نشان می دهند و فیلم ها نشان می دهند که کارگزاران خط نخست با چه زحمتی اندکی توشه - ساندیس - را به دست می آورند.فارغ از بحث موافق و یا مخالف بودن اصل جریان،انصافا قیاس جمعیت بین ناموافقان که با باتوم و تفنگ و صد البته سرباز،پذیرایی می شوند و کسانی که با اتوبوس و منت و قوت راحت الحلقوم پذیرایی می شوند، غیر منصفانه ست.


مرحوم فریدریش ویلهلم نیــــچه جمله ای دارد بدین مضمون "آنچه که سبب مرگ من نشود من را نیرومندتر می کند".در درستی  محتوای حرف که تقریبا ً و تحقیقا ً تردیدی نیست،حتی استخوان های بسیاری از رزمی کاران که در موارد متعدد به اشیا سخت برخورد می کنند  ضخیم تر و محکم تر از استخوان های مردم عادی می شود.فرمولی تقریبا یکسان در همه جا:قشر،بافت،جماعت و ... آسیب دیده،چنانچه نابود نشود باز هم خود را ترمیم کرده و نیرومند تر به میدان بر می گردد.


غرض تحقیر کردن کسانی که باب میل ما می اندیشند نیست،اصحاب یمین حاکمیت البته آزادند که امسال نیز چنان سال گذشته به خیابان ها بیایند و جولان بدهند،در حالی که چرخ بال ها فیلمشان گیرند و توشه هم به میان شان پخش شود؛ولی آیا همین افراد موافقند که کسانی که چونان ایشان نمی اندیشند هم عرض اندامی کنند؟


 منفی به نظر می رسد.نهم دی از ابتدا با این نیت بنا شد که مشت محکمی باشد از طرف حاکمیت و  طرفداران بر دهان -در ادبیات رایج -غیر خودی ها.مشتی که قرار بوده قال قضیه را بکند،ولی آیا چنین شد؟


به نظر من نه،نه با این حرکت و نه باقی حرکات صورت گرفته،شاید آب به آسیاب موج گرین ریخته شد،سرپیچی از هنجارهای حاکمیت خود هنجار شد و اصل قضیه شد آتش زیر خاکستر،به گمان من آن چیزی که دو سال پیش شروع شد،از یک حرکت احساسی - نیاندیشیده،تبدیل شده به اصلی درونی که در سرلوحه خود عبور از مرز های تعیین شده را دارد.نوعی انرژی درونی که فقط نیازمند شــــُــل کردن حکومت است.همین


پ.ن:کاملا ً موافق نیستم؛ولی قابل تامل است.[کلیک]