مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

بیست و نهمین خواب

در میان فامیل و دوستان و نزدیکان،به بد مریض بودن معروفم.تا آنجا که ممکن است رعایت می کنم،در زمستان ها طرف سرماخورده ها آفتابی نمی شوم و تا جایی که ممکن است لباس می پوشم که مبادا بـــِچـــام،گاهی آنقدر لباس می پوشم که در اتاقم که بی شباهت به قطبین نیست بی پتو می خوابم.نزدیکان هم خبر دارند که در هنگام مریضی نباید نزدیکم شوند که در صورت سرایت حجم عظیمی از غر زدن و و ِر و ِر کردن است که حوالت می دهم.دفعه آخر که خاله کوچکم سرماخورده بود حتی از نزدیک شدن به دو متری ام پرهیز کرد و گفت که حال شنیدن غرغر های من را ندارد؛هر چند اگر احتمال سرایت مریضی ناچیز باشد.


حالا نمی دانم چرا چند روزی ست که گرفتار سرماخوردگی ام.بدنم به قرص عادت ندارد و حتی یک قرص ضعیف برایم توهم زاست،بعد از ظهر سرکار نرفتم و چهار ساعت یک ریز به خواب و توهم گذشت.آخرین باری که آمپول زدم در یادم نیست و از ترس چند تا تست کردن حتی جرات دکتر رفتن هم ندارم.(دفعه آخر چهار آمپول با هم زدم !).حالا بابا آمده و در پذیرایی خانه خوابیده و گویا به او هم سرایت کرده،آخرین قربانی خانواده.


خلاصه خواستم بگویم که چند روزی کمتر پیدایم می شود تا از شر ویروس ها تا حدودی خلاص شوم.فردا امتحان دارم،با استادی که با او جر و بحثم بالا گرفته،درس را مطلقا نخواندم،مریضم،ولی هم چنان خیام وار حال را چسبیدم که حال و حوصله استرس آینده نگری را ندارم.امید که فردا به خیر بگذرد.کسی چه می داند حتی نیم درصد شانس هم شمع امید را روشن نگاه می دارد،نمی دارد؟


پس نوشت:بله نیم درصد هم شمع امید را روشن نگاه می دارد،امتحان گرفته نشد !

پس از پس نوشت:چطوری می توانم نظرات را غیر تاییدی کنم،در حال چنین گزینه ای موجود نیست؟

نظرات 33 + ارسال نظر
نیکادل چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 22:47 http://aftabsookhte.persianblog.ir

سلام
خوب میشی محمدرضا جان
من توهم های تب را خیلی دوست دارم اینم یه جورشه دیگه!
و اما در سکوت همراهتان هستم وقت کامنت کمتر دست میده
به امید روزهای بهتر

آبجی ما قبولت داریم در بست،همین که می ایی و کامنت می گذاری لطف می کنی

مهسا چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 23:30

ان شاالله که بخیر بگذرد... اما خودتان را عذاب ندهید یک آمپول بزنید و تمام... در هنگام سرماخوردگی آمپول عزیزترین چیز ممکن است که آدم را از شر قرص و شربت نجات میدهد.

مرسی،اگر تا فردا خوب نشوم باید آمپول بزنم،تازه برادرم امشب قرص های جدید آورده.من یادم باشد چند سوال اتز شما دارم بپرسم

منیره پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 01:37 http://http://rishi.persianblog.ir

سرما خوردگی که قرص و دارو نمی خواد . عسل طبیعی و آب لیموی طبیعی دوای سرما خوردگیه و هندوانه ... محمد رضای من از اول پاییز تا اخر بهار سرما خورده بود ... همیشه ..ریقو و ضعیف و نالان تا اینکه یک مشکل جدی پیدا کرد که هیچ درمان مرسومی جواب نداد داشتم بچه ام رو از دست می دادم که یکی از بستگان که دانشجوی پزشکی بود دوستش رو که دوره همیو پاتی می دید بهم معرفی کرد . در نهایت امید خودم و ناباوری همگان بعد از 2 ماهی درمان خودش رو نشون داد و هم اینکه با پیش بینی های عالمانه دکتر دیگه تا به امروز سرما نخورد . یعنی اگرم می خورد یک روز استراحت و مامان درمانی کافی بود . حتا اینجا هم تنبلی کردیم و نرفتیم برای واکسن که برای مهاجرین از اوجب واجباته .همه هم کلاسا و معلما ویروسی شدن اینا نشدند . یعنی همیو پاتی بدن رو نسبت به ویروس مقاوم میکنه ایشالا برای ابد . ما هم همگی مشتری بودیم چند دوره ای . الان خیالمون راحته . تو هم برو خیرش رو ببین . حالا فعلن همون مامان درمانی کافیه . هو و هی شافی ...

خب درصد ترکیب شان چگونه ست؟
از هر کدام چقدر؟

پیانیست پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 09:54 http://baharakmv2.blogsky.com/

برادر ایشالله که زودتر خوب بشید. سرماخوردگی هم خیلی بده و هم خیلی باحاله. آدم همه اش توهم میزنه. بیخود نیست این بدبختها میرن قرص روان گردان میخرن. خوش میگذره.
راستی این همیوپاتی رو من هم میخوام. منیره جان به دادمون برس که نخواستیم توهم سرماخوردگی رو. هیچی مثل مریضی بچه آدمو نابود نمیکنه. من حاضرم هرچی درد و مرض هست مستقیم بیاد تو فرق سر خودم.و لی بچه ها یه دونه سرفه نکنن. نه به خاطر این که مادر خوبی هستم ها. به خاطر این که حوصله پرستاری ندارم.

منو باش که یک لحظه از این حس مادرانگی به وجد آمدم !

NiiiiiZ پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 10:06 http://taktaazi.blogfa.com

آخی
منیره جون راست می گه. عسل آبلیمو حرف نداره.
باباانقدر آمپول نزنین. آمپول خوب نیست. باور کن!

الان یک نکته کنکوری،منیر خانم هم سن شما هستند که شما می گویید منیر جون؟

خب می دانید من کاسه داغ تر از آشم !در این گونه مسائل خودم را وسط می اندازم !

ریحانه پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 13:03 http://http://rizbozorg.blogfa.com/

با اجازه منیره خانم به سوالتان پاسخ داده میشود:
یک لیوان آب گرم و یک قاشق عسل و چند قطره آب لیمو ،دقت فرمایید چند قطره ...
اگر بهبودی حاصل نشد ،حتما باید نسخه را عوض کرد!
در پناه خدا باشید.

مرسی خیلی.البته خوشبختانه امروز بسیار بهترم و صدایم گرفته و کمی بینی.

نجیبه محبی پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 13:32 http://haaghiighattt.blogfa.com/

سرماخوردگی این فصل خیلی زودتر خوب میشه

امیدوارم که این طور باشد

محمد ح پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 13:55 http://dustevatan.blogsky.com

من هم بدن ضعیفی دارم اما خدا رو شکر به دارو حساسیت ندارم ولی به بهار و تابستون حساسم.
امیدوارم زود خوب شید

مرسی محمد جان.اینکه جویای احوال من هستی برایم دنیا ارزش دارد.امیدوارم حال تو هم همیشه خوب باشد و شادمان باشی

بلندترین پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 20:55 http://bolandtarin.blogsky.com/

چرا می دارد

تو هم شلغم بزن و غر نزن!!!

خدا شفا بده ایشالله!

شلغم حالا از کجا گیر بیاورم ؟

منیره پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 22:35

بسته به ذائقه ات از ترش تا شیرین ... هر دوتاش شفاست ... دارو که نیست کم و زیادش فرقی کنه ... تازه میتونی شربتش کنی بازم بسته به طبعت گرم یا سرد نوش جان کنی ... یک نکته مهم دیگه هم مثبت اندیش بودنته تا وقتی میگی من از همه زودتر ویروسی می شم حتمن می شی ... باور کن راس می گم ... بهش فکر نکن ... به هیچ ویروس و ویروسمندی فکر نکن ... وقتی هم دیدیشون بگو این ویروس رو قبلن گرفتم بدنم بهش مقاومه ... ناز هم نکن .....

چگونه است که این ادبیاتت در حین تب هم تغییر نمی کنه ؟؟

مرسی بابت راهنمایی.مرسی از شما بیش از همه.
مگر باید تغییر کند؟اتفاقا من ذوق ادبیاتی - بر فرض وجود - در زمان تب بیشتر هم می شود.باور کنید.در زمان تب و لرز خیال بافی ام شدت می گیرد.دارو هم که بخورم که دیگر واویلا.اصولا احوالات من با نوشتارم رابطه ای مستقیم دارد.در زمانی که پایم روی زمین است و سالم ام نوشته ام عادی تر و حوصله مند تر،در زمان بی قراری ها و غم ها و یا شعف ها بی تاب تر

به جان خودم !

منیره جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 03:01 http://http://rishi.persianblog.ir

خب اینقدر عیادت اومدیم که از ترس پذیرایی حالت خوب شد ... شکر خدا ... امتحانت چطور شد ؟
برای پیانیست : خواهر جان من مامان فداکارتری هستم همیشه دعا کردم که جای من یک نفر دیگه مریض بشه . چون بلدم چیکار کنم زود سر پابشه . اما زبونم لال اگه خودم سرم درد بگیره شیراز ه امور از هم میگسله .(ادبیات رو می بینی ؟) همیو پاتی هم شماره شو بهت میدم .
برای نیز جون : تو کلاس زبان هر وقت که می خوام بگم سنم رو اشتباهی به جای "فق سیژ " (40) می گم "فق سین " (14) ولی من همون فقسیژم (+1) عزیزم به حرف این بید مجنون گوش بده ... به میتی کمون احترام بگذار ..
بید جان مجنون با این اوصافی که تو از تب دادی گمونم دست دستی خود را بی تاب شعف ها و بی قراریها کنی ...
جانت ساق پسرم ...

مرسی
جانت ساق یعنی چی؟
مشتاقم.

شیمـــَه وَستین؟

مهسا جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 12:23

اگر یادتان بماند، به هر حال من در صورتی که بتوانم حتما جواب خواهم داد ... به شرطی که سوالا سخت نباشه.
راستی امتحان چطور شد؟

امتحان کنسل شد !

عاشق همین چیزهای زندگی هستم!

قدیسه ی مست جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 13:11

بهتری رفیق...
داداشتون دکتره که داروهای جدید میاره واستون دیگه
ایشالا که خود دکتری نمیکنین؟
دیدین شمام باید برین سر درس و مشقتون پدرم ...!
دفعه پیش همچی گفتین :دخترم میخوای سالهای ... بشمرم دیگه از ما گذشته
فک کردم ۷۰ سالتونه
واسه اولین بار این قوانین گوشه وبتونو خوندم
تا حالا فک میکردم حداقل اینجا میتونیم هر وقت هرجا خودمون دوست داریم بریم و خودمونو پابند من اومدم تو نیومدی پس دیگه نه من نه تو...نکنیم
ولی نمیدونم چرا حالا که فکر کردم دیدم همچی بیربط هم نمیگین
دنیا دنیاست ...مجازی و حقیقی هم نداره
امیدوارم زود زود خوب شین...بر حسب تجربه میدونم سرماخوردگی این وقت سال سخته
گرمت میشه و همش دنبال هوای خنک میگردی
۱کوچولو که هوا بهت میخوره بدتر میشی هیچ نق و نوق مادر جان هم مزید بر ناخوشی

مرسی
راستی در صفحه ات نمی توانم کامنت بگذارم.خودت که دیگر می دانی از بازی های بلاگفا

NiiiiiZ جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 13:53 http://taktaazi.blogfa.com

یا الله!!!!
مگه جون حرف بدیه؟؟؟
من به مامان بزرگمم می گفتم ناهید جون!
حالا من می گم شما ذاتن زیادی از حد جدی و خطرناکین نگین نه!!:دی
منیره جون روی سر بنده جا دارن!

من کبریت بی خطر ! الان خود منیره خانم جواب دادن.

درخت ابدی جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 21:20 http://eternaltree.persianblog.ir

ایشالا که تاحالا به‌تر شدی، گوش شیطون کر.
من خوش‌بختانه، کم مریض می‌شم. و بازم خوش‌بختانه، اطلاعات پزشکی‌م یه چیزی در حد زبون ژاپنی خودته. بنابر این، توصیه‌ای نمی‌تونم بکنم. بدغذا هم هستی؟

من زبان ژاپنی مسلطم!

(دروغ هم که کنتور نمی ندازد!)

پیاده جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 22:34 http://aydakhanoom2002.blogfa.com


سرماخوردگی از بهترین بهانه هاست برای در رفتن از زیر کار و استراحت چند روزه دادن به خود!!
البته امیدوارم تا الان به لطف راهنمایی دوستان خوب شده باشی
ما هم برای رفع گلو درد و اینها جویدن یک بسته آدامس اکالیپتوس را به طور پشت سر هم توصیه می کنیم!

وای از تبش بگو و توهم اش،حیف شد که تمام شد!

نادی جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 22:58 http://ashkemah.blogsky.com

مرد گنده از امپول می ترسی؟
من خیلی کوچک بودم چون بلد نبودم چطوری میشه یه قرص را بدون اینکه بجویش و بدون اینکه دهنت تلخ بشه زود قورتش بدی امپول را با تمام دردش انتخاب کردم

از امپول نمی ترسم،از سوزش اش می ترسم !

نادی جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 22:59 http://ashkemah.blogsky.com

تو قرار بود تایید رو از رو نظراتت برداری . چی شد؟
برو تو تنظیمات بخش نظر دهی. اونجا درستش کن

باور کن چنین گزینه ای ندارد.وگرنه من از خدام باشد.شما اگر امدی یک راهنمایی مفصل من را بکن.قبلا چنین گزینه ای داشت و حال ندارد

فانی جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 23:11 http://oldmidwife.persianblog.ir

سلام.بهتری؟کمپوت ها رو می ذارم پشت در بردار.بالا نمی آم.وقت ندارم.از خودت مراقبت کن.

مگه نگفتم آناناسش را بگیر ؟کی گفتم کمپوت کاهو بیار؟!

فرزانه جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 23:53 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
اینجا همون بید مجنونه ؟
ببخشید خیلی وقته اینجا را نتوانسته ام بخوانم سرما خوردگی که تو این فصل می چسبه

آره،خودشه
فقط صاب بلاگ این چند وقته سر خوردن قرص ها ( آن هم نشسته !) توهم زده.حالش خوب شود دوباره به روزهای عادی باز خواهد گشت

پیانیست شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 01:46 http://baharakmv2.blogsky.com/

کمپوت کاهو...

فاطمه شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 09:19 http://30youngwoman.blogsky.com/

ای بابا اینها بهانه است .. سرما خوردگی چیه؟ دلت تعطیلی می خواست و اینکه دوستان بیان نازت رو بکشن، لوست کنن

آدم مریض که تو توهم باشه که دقیقه به دقیقه به نظرات پاسخ نمیده. می گیره می خوابه

حالا هم که امتحان کنسل شده، پاشو بیا عیادت ما رو پس بده

در ضمن با استاد کل کل می کنی،‌درسش رو هم نمی خونی، غر هم می زنی؟ اگر من استادت بودم ....

(خدا خرش را شناخت شاخ نداد): قابل توجه خودم

خب آدم بیکار و متوهم پای نت نشیند چکار کند آبجی؟

خبری نبود خب،چیزی ننوشتی که

نادی شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 10:10 http://ashkemah.blogsky.com

مرکز نظر دهی/وبلاگ/تنظیمات/ تنظیمات بخش نظر دهی
سیستم نظر دهی- فعال
درج نظر بعد از تایید/ غیر فعال

یه چیز میگی ها. داداش من خوب ما هم که همه بلاگ اسکای داریم. فقط مال تو برداشته شده؟

باور کن نداشت برای من.من از بلندترین هم پرسیدم نداشت.باور می کنی این چند روزه گذاشته برای من؟باور نمی کنی که


...

برداشتم

مرسی خیلی زیاد

مهدی پژوم شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 15:26 http://mahdipejom.blogsky.com

سلام نازنین رفیق...
خداوند صحت عاجل دهد...
این دارو را که سرکار منیره بانو تجویز فرموده اند مجرب است. آبی ست بر آتش. افاقه می کن اد ان شاالله.
مشتاق ایم که مزاج مبارک به تر شود و افاده بفرمایید از نو. فرج بعد از شدت لذتی ست خود. غم شدت از دل می برد خدا بخواه اد. ما نیز دعاگویان ایم از این دور...

مهدی جان ارادت دارم زیاد.فی الحال حالم خوب است و کاملا سر حال.

بید مجنون شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 19:40

ببینم بی تایید میاد؟

[ بدون نام ] شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 19:41

منیره شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 22:22 http://http://rishi.persianblog.ir

جانت ساق یعنی جانت سلامت ... شیمی وستین یعنی به خاطر شما ... تی وستین یعنی به خاطر تو ... حالا یک وقت تو می وستین پا نشی بیای با این حال تازه خوب شده تا خونه مون همساده !!

برای نیییییز : سرت ساق دخترم ... احترام یادت نره

یک دو سه ... آزمایش میکنم ... بی تایید میاد ؟؟؟



آمد،آمد

منیره شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 22:23

آره میاد

پیانیست یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 00:59

این کامنت به جهت گذاردن در بوته آزمون تاییدی نبودن نظرات نگاشته میشود و ارزش دیگری ندارد.

میله بدون پرچم دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 06:23

سلام

خیام وار را عشق است!

فاطمه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 09:34 http://30youngwoman.blogsky.com/


سلام استاد خوبی؟ به تری؟ توهمات رفع شدند؟

هدف ما جلب رضایت شماست

دینگ دینگ

NiiiiiZ دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 10:02 http://taktaazi.blogfa.com

ما دیگه چاره ای نداریم، مجبوریم هر روز بیایم زنگ بزنیم در بریم!

منیره خانم عزیزتر از جانم، افتخار دادین به بنده! جان شما هم سلامت! به روی چشم:)

منیره سه‌شنبه 5 مهر 1390 ساعت 02:17 http://rishi.persianblog.ir/

ممنونم بهار ... دنبال این پست میگشتم . مرسی .

محمد رضای عزیز فعلن با تو اینجا کاری ندارم . تا بعد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد